برای دانشآموزان و اولیای ایشان
فرصتهای المپیادهای علمی
المپیادهای علمی که در سطح دبیرستانهای کشور برگزار میگردد، فرصت مناسبی برای احیاء فراگیری علوم پایه از سن نوجوانی است، که از زیرساختهای توسعه علمی هر کشور به حساب می آید و رشد و نوآوری در صنایع بدون تعمیق آن ممکن نمیباشد.
پر کردن اوقات فراغت دانشآموزان مستعد به کمک آموزش علوم پایه جایگزین بسیار مناسبی برای برنامهی درسی است. کتابهای درسی به هیچ وجه اغنا کننده فراگیران باهوش نمیباشند. لذا برای جلوگیری از بطالت وقت و یا جایگزینهای نامناسب ، بهتر است از فرصت المپیادهای علمی استفاده گردد.
فراگیری یک رشته از دروس اختصاصی به صورت عمیق، به موفقیت در کنکور سراسری دانش آموزان کمک شایانی مینماید. خصوصاً اینکه کنکور همه ساله به سمت مفهومی شدن پیش میرود.
آشنایی با دبیران المپیادی که عموماً دارندگان مدالهای کشوری و جهانی هستند، الگوهای مناسبی جهت تحصیل و هدفداری در زندگی به دانش آموزان میبخشد.
افزایش توان یادگیری، افزایش تمرکز، پشتکار و سختکوشی از فواید عمومی آموزش دروس المپیادی است که الگوهای مناسب یادگیری را فراهم میآورد.
المپیاد مزایایی مانند معافیت از کنکور دارد. اما با نگاهی ساده به آمار میتوان دریافت که تنها کمتر از دو درصد از کسانی که در المپیاد شرکت میکنند میتوانند از مزایای آن استفاده کنند و سایرین موفق به کسب امتیاز و مزایایی رسمی نخواهند شد! با این اوصاف شاید در نگاه اول بتوان گفت که احتمال موفقیت در المپیاد بسیار پایین است و از آنجایی که رقابت در آن بسیار نزدیک و حساس است، شرکت در آن ریسک بسیار خطرناکی است. چنین تفکری صرفا برای کسانی که هدف از المپیاد را برخورداری از مزایای مستقیم المپیاد میدانند درست به نظر میرسد، اما کسانی که المپیاد را فرصتی برای پرورش تفکر، افزایش اطلاعات و بالا بردن سطح علمی خود بدانند، دغدغههایی اینچنین ندارند و قبولی در المپیاد را یک موفقیت و قبول نشدن در آن را کسب یک تجربه مفید در راه رسیدن به موفقیت اصلی میدانند. همچنین دانشآموزانی که المپیاد را به صورت اصولی پیگیری کنند، میدانند که برای فراگیری مباحث آن باید به دروس تخصصی تا حد قابل قبولی مسلط باشند. همین موضوع به تنهایی در سالهای بعد و دانشگاه به طور جدی کمک حال آنها خواهد بود. به عنوان نمونه دانشآموزانی که المپیاد فیزیک را به صورت جدی پیگیری میکنند، کتاب فیزیک هالیدی را مطالعه میکنند و همین موضوع به آنها در سالهای ابتدای دانشگاه و حتی دبیرستان و پیشدانشگاهی کمک زیادی خواهد کرد.
تهدیدهای المپیادهای علمی
سوق دادن دانش آموزان متوسط به سوی فراگیری المپیادهای علمی به صورت افراطی جهت کسب مدال و نشان برای مدرسه، بدون توجه به سرنوشت کنکور دانشآموزان و امکان ادامه تحصیل در رشته مورد علاقه شان از تهدیدهای جدی المپیادهای علمی میباشد.
واقعیت این است که مهارت هدایت تحصیلی دانش آموزان المپیادی کاری دشوار است و جذبه المپیاد بهگونه ای است که گاه دانشآموز تا مرز ترک تحصیل پیش میرود و اگر مدرسه مهار دو جانبهای بهکار نگیرد، ضررهای جبران ناپذیری به تحصیل دانشآموز وارد میشود.
عدم علاقه به فراگیری دروس، خصوصاً دروس عمومی، تهدیدی برای دانش آموزان المپیادی است. باید مشاوران و مدیران مدارس کنترل مستمری برای حداقلهای آموزشهای اینگونه دروس داشته باشند تا مبادا در صورت عدم موفقیت در المپیاد، از کنکور باز نمانند، آنگونه که هم اکنون برخی مدارس، مبتلای به این بدفرجامی شدهاند.
ایجاد بینظمی در نظام آموزش مدرسه به جهت زمانهای پراکنده تدریس و فرصت مطالعاتی دانشآموزان، از دیگر تهدیدها به شمار میرود. در صورت نداشتن قدرت کنترل سیّال مدیریت، این بینظمیها صدمه زیادی به ساختار نظاممند و فرهنگ مدرسه وارد مینماید. بیتوجهی دانشآموزان به مشارکت در فعالیتهای گروهی، از دیگر آفات اختصاص وقت به فراگیری المپیادهای علمی است. باید حداقلهای مشارکت اینگونه دانشآموزان در فعالیتهای فرهنگی و گروهی ورزشی تأمین گردد تا از یک بعدی شدن آنان جلوگیری شود.
این گونه تهدیدها، بهعلاوه هزینه بالای آموزشهای المپیادها، باعث شده است اغلب مدارس توانمند از راه اندازی این دوره در مدارس خود طفره بروند و از مزایای آن بی بهره شوند. واقعیت این است که موفقیت تیمهای دانش آموزی ایران در مجامع جهانی مرهون تلاشهای مدارسی است که علیرغم تهدیدهای فوق، فرصت آموزشی دروس المپیادی را از دانشآموزان خود دریغ نمیکنند. کشورهای توسعه یافته مانند روسیه، چین و … سالهای متمادی، آموزش المپیاد را در مدارس خود جدی میگیرند تا بتوانند رتبههای جهانی خود را حفظ نمایند.
علیرغم اینکه المپیادهای علمی فواید زیادی دارند اما هنگام ورود به این عرصه باید توجه داشت که آفتهایی نیز وجود دارد. به همین دلیل لازم است با دیدی بازتر وارد المپیاد شوید تا از گزند این آفتها در امان باشید. یکی از اصلیترین آفتهای المپیاد، تک بعدی شدن شرکتکنندگان در آن است. متأسفانه برخی از دانشآموزان در سالهایی که مشغول مطالعه المپیاد هستند، تمام فعالیتهای دیگر و حتی دروس مدرسه را تحتالشعاع المپیاد قرار میدهند و فقط به مطالعه المپیاد میپردازند. عموماً چنین افرادی اگر در المپیاد نتیجه نگیرند، هنگام مواجهه با درسهای مدرسه به مشکلاتی برمیخورند و آسیبهایی بر آنها وارد میشود.
موضوع دیگری که میتوان آن را به عنوان آفتهای المپیاد دانست، غرور و تکبر ناشی از آن است! گاهی اوقات دانشآموزان پس از این که اطلاعات خود را تا سطح قابل قبولی افزایش میدهند دچار غروری کاذب میشوند و این مسئله زمانی که دانشآموز در نهایت موفق به کسب رتبههای مناسب در المپیاد نشود، مشکلآفرین خواهد بود.
البته تعداد بسیاری از شرکتکنندگان و پذیرفتهشدگان در المپیاد تا به امروز با برخوردی منطقی از گزند مشکلات فوق الذکر در امان ماندهاند.
برای همکاران آموزشی و معلمین مدارس
فرصتهای المپیادهای علمی
۱- خودباوري جوانان؛
موفقيتي که جوانان شرکتکننده در المپيادهاي علمي ما در سالهای اخير به دست آوردهاند، سبب ايجاد اعتمادبهنفس آنها شده و پذیرفتهاند که ايرانيان توانايي لازم براي يادگيري مفاهيم علمي را دارند و بهصورت فردي و جمعي ميتوانند مانند جوانان کشورهاي ديگر و حتي جلوتر از بعضي از کشورهاي پيشرفته، امتيازهايي را به دست آورند و موفقيت خود را در جهان نشان دهند. شرکت جوانان در المپيادها و امتيازهايي که کسب کردهاند، سبب شده است که نهتنها شرکتکنندگان بلکه عموم مردم ايران تواناییهای خود را باور کنند و با اعتماد و اطمينان درصحنههای بینالمللی حاضر شوند و به خود بگويند «ما میتوانیم».
۲- کشف و پرورش استعدادهاي درخشان؛
وجود المپيادهاي علمي سبب شد سطح توقع فرد و جامعه بالاتر رود و هدفها عالیتر شود. از طرفی دسترسي به این اهداف والا به توانايي، پشتکار و استعدادهاي بيشتري نياز دارد. بنابراين جستوجو و پیدا کردن افراد توانا و سپس توجه به پرورش آنها عامل مهمي براي شناسايي نخبگان جامعه شده که بخش قابل قبولی از سنگینی بار این مسئولیت بر دوش مرکز ملی پرورش استعدادهاي درخشان و باشگاه دانشپژوهان جوان سنگینی میکند.
۳- توجه بيشتر به سرمایههای علمي کشور؛
در گذشته توجه بيشتر دولتها به توان نظامي و قدرت جنگي خود بود. ليکن در دهههای اخير مشخص شد که علوم و فناوریهای جديد عامل اصلي استقلال و قدرت کشور است. مغزهاي متفکر و دستهای سازنده سبب تقويت هويت ملي و معرف توان کشور هستند. موفقيت جوانان در المپيادهاي علمي وسيله مؤثری بود تا دولتمردان را متوجه اهميت کار کرده و هزينه لازم براي اجراي برنامههای علمي را تأمین کند. نمونه آن پذيرش ميزباني المپياد جهاني فيزيک سال 2007 ميلادي است. جدا از این موضوع رهبر معظم انقلاب هم بارها در تبیین سیاستهای کلان نظام به شناسایی و سرمایهگذاری روی این نخبگان جوان تأکید کردهاند.
۴- هماهنگسازی برنامههای درسي علوم پایه با برنامه ديگر کشورها؛
شرکت دانش آموزان ايراني در المپيادها وسیلهای بود تا در برنامههای درسي تجديدنظر لازم صورت گيرد و سرفصلها و عناوین برنامههای درسي را همان سرفصلها و عنوانهایی قرار دهند که در کشورهاي پيشرفته مورد استفاده قرار میگرفت. با توجه به آنکه در بعضي از المپيادهاي علمي مانند فيزيک علاوه بر مباحث نظري، انجام آزمايش و مسابقه علمي هم صورت میگیرد، آزمايشگاه و آزمايش نيز در ايران مورد توجه واقع شد و کتابهای فيزيک دبيرستان «فيزيک و آزمايشگاه» نام گرفت و برنامه آن هماهنگ با برنامه جهاني طراحی شد.
۵- تغيير در روش تدريس و مواد آموزشي؛
يکي از اشکالات سنتی آموزشوپرورش، روش تدريس معلمان و استفاده از يک کتاب درسي بود. بيشتر معلمان فقط از روش سخنراني استفاده میکنند و هدف آنها انتقال دانستنیها از کتاب و اطلاعات خود به ذهن دانش آموزان است. درصورتیکه در المپيادها توان تجزیهوتحلیل، ترکيب و قضاوت و داوري و مهارتهای علمي دانشآموزان سنجيده میشود و درک و فهم آنها اندازهگیری میشود. ازاینرو توجه به اين نوع آموزش بیشتر شد.
البته چون وزارت آموزشوپرورش نمیتوانست تحول لازم را در سراسر کشور به وجود آورد، براي گروههای منتخب المپيادی، کلاسهای ويژهای تشکيل داد و آموزش پيشرفته را براي آنها منظور کرد. در این دورهها علاوه بر روش تدريس پيشرفته و انتخاب استادان و دبيران ممتاز، تهيه مواد آموزشي لازم و ارزشيابي متناسب براي اين گروه انجام گرفت. دور از امید و انتظار نیست که اين تحول در آینده، سکوی هدفگذاری بعدی برای همهی مدارس و دانشآموزان ایران عزیز باشد.
۶- همکاري استادان و دبيران؛
در ايران از زمان استقلال دانشگاه تهران عملاً رابطه ميان آموزشوپرورش و آموزش عالي از هم گسست. البته پيش از آن و بعدازآن هم آموزش عالي از مسائل سياسي و مديريتي و اقتصادي کشور جدا شد و بهصورت يک جزيره جداگانه در کشور فعالیت میکرد و کمتر با جامعه ارتباط داشت تا اثربخش باشد. حضور ايران در المپيادهاي علمي سبب نزديک شدن گروهي از استادان و دبيران با هم شد. خوشبختانه اين پيوند مبارک اثربخش بوده و توانسته نتايج مفيد به بار آورد. اثر اين پيوند بهصورت برنامهریزی مشترک، تألیف و ترجمه کتابها و تبادل تجربه روشهای تدريس و ارزشيابي بوده است. اميدواريم اين همکاري گستردهتر شود و همه آنهایی که دستي در آموزشوپرورش (از سطوح مقدماتی تا دانشگاه دارند) براي حل مسائل آموزشي کشور همکاري کنند. جامعه ما نياز به دلسوزاني آگاه دارد.
۷- آماده شدن براي تربيت پژوهشگر و توليد علم؛
دانشآموزانی که در المپيادهاي بینالمللی شرکت کردند، حتي آنهایی که در دوره آمادهسازی حضورداشته و آنهایی که از سوي استادان معرفیشدهاند، ذاتاً توانايي و استعداد لازم براي يادگيري مفاهيم علمي را داشته و دارند. مسئولان آموزشوپرورش براي شناختن همين استعدادها، سرمایهگذاری بسياري کرده و لازم است اين نيروها را بهسادگی از دست ندهند و آنها را در پژوهشسراها و مراکز تحقيقاتي خود به کار گيرند و با برنامهریزیهای منظم، به تربیت نیروی پژوهشگر همت گمارند و با کمک آموزش عالي، آنها را به پژوهش در مسائل فني، علمي، اقتصادي و اجتماعي کشور سوق دهند.
۸– معرفي الگوهاي مطلوب به جوانان؛
يکي از راههای پرورش مؤثر، معرفي جوانان و بزرگسالان موفق به جامعه است. دانشآموزانی که در مسابقههای جهاني علوم شرکت میکنند و مدالهایی به دست میآورند، معمولاً و در صورت هدایت مؤثر میتوانند الگوهای دردسترس و خوبی براي جوانان کشور باشند. عموماً اين الگوها، دانا، توانا و منظم هستند و موفقيت آنها از راه تلاش، مداومت و وقت در کار و برنامهریزی بهدستآمده است. دانايي محوري را از راه اين الگوها میتوان به جامعه معرفي کرد و از این معرفی نتيجه گرفت.
۹- اعتبار بینالمللی براي ايران؛
هر مقام يا مدالي که ايرانيان در رقابتهای بینالمللی کسب کنند يا هر بار که پرچم ايران در میدانهای جهاني به اهتزاز درآيد، اعتبار ايران افزايش خواهد يافت و هويت ايراني تقويت خواهد شد. المپيادهاي علمي تاکنون موجب افتخار و سربلندي ايران و ايراني بودهاند.
آسیبهای موجود در المپیاد
در برابر آثار مطلوبي که المپيادهاي علمي در کشور برجای گذاشته داشته است، آسیبهایی را نيز میتوان برای این رقابت علمی بر شمرد که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم؛
۱- جذب استعدادها از طرف بیگانگان؛
المپيادها و مسابقههای علمي وسیلهای است براي شناسايي استعدادهاي درخشان و معرفي آنها به جامعه. اما پيش از آنکه جامعه ايراني به پرورش اين استعدادها بپردازد و از تواناییهای آنها بهره بگيرد، بعضي از کشورها و سازمانها اين مغزهاي متفکر را جذب میکنند و با انواع ابزارهایی که در دست دارند، آنها را به کشورهاي خود فرا میخوانند و با اتکا به زیرساختهای ساخته شده در کشور ما به توانمدیهای علمی-فناوری خود میافزایند. امروز فرار مغزها مشکلي است که بسياري از کشورهای در حال توسعه با آن روبهرو هستند. جدا از اینکه در ادامهی مسیر المپیادی شدن فرزندان ایران، ما نتوانستهایم شرايط لازم براي رشد همهجانبه استعدادهاي درخشان را فراهم کنيم و اغلب با شرايطي که به وجود میآید بهسادگی آنها را از دست میدهیم؛ سیاستگذاران کلان کشور در تلاشاند، تا با فعالیتهای جدی صورتگرفته در طی سالهای اخير مانع از مهاجرت اين سرمایههای فکري کشور شوند؛ چرا که مهاجرت اين افراد مستعد، سبب از دست رفتن آيندگان مستعد (فرزندان اين نخبگان) نيز خواهد بود.
۲- ايجاد رقابت ناسالم علمي؛
گرچه هدف المپيادهاي علمي ايجاد رقابت سالم ميان جوانان بوده است، ليکن بهجای رقابت سالم هماکنون در بسياري از مراکز آموزشي، رقابت ناسالم به وجود آمده است؛ رقابتي که آرامش کودکان، نوجوانان، جوانان و حتي خانوادهها را بر هم زده است. اين مسابقهها و رقابتها تا آنجا نفوذ کرده که بعضي از دبستانها براي گزينش در سال اول ابتدايي به امتحان روي آوردهاند. براي انتخاب در دوره راهنمايي تحصيلي از پرسشهای چهارگزینهای استفاده میکنند و دبیرستانها که برای ورود به گزینش کنکوری پیشرفته روی آوردهاند. اگرچه آموزشوپرورش در ميان نهادهاي ديگر از مقام والايي برخوردار است، اما متأسفانه باید اعلام کرد که در بسياري از مدارس ما، فضاي معنوي و تربيتي لازم برای پرورش نخبگان و در اصطلاح نخبهی سالم و متعهد وجود ندارد. در این ساختارهای اقتصادی بهجای گزینش برحسب معيارهاي فرهنگي و آموزشي، هر دانشآموز با ميزان نفع مادي که براي مدرسه دارد سنجيده میشود و اصولاً مسابقات وسیلهای است براي جذب دانشآموزانی که با کمترين فعاليت، بيشترين امتياز را براي مدرسه دارند و کسب میکنند.
۳- تعميم موفقیتها؛
بعضي از مسئولان آموزشوپرورش موفقيت چند نفر محدود را نشانهای از موفقيت برنامهها اعلام میکنند و از اين بابت خود و جامعه را دچار اشتباه و خطا مینمایند. انتخاب پنج دانشآموز مستعد در کل کشور و کار یکساله جدي و منظم براي آنها ضمن آنکه معرف موفقيت برنامههای آموزشي اختصاصي است، نمیتواند معرف وضع آموزشوپرورش کل دانش آموزان کشور باشد. علاقهمندان به پيشرفت کشور انتظار دارند که برنامهها و روشها و مواد آموزشي چنان هماهنگ و پيشرفته باشد که استعدادهاي نهفته و متنوع هر دانشآموز شکوفا شود و بهجای 25 دانشآموزی که حداکثر مدالهای المپياد را در 5 رشته هرسال کسب میکنند، 16 ميليون دانشآموز احساس موفقيت کنند و به خودباوري برسند و بهجای آنکه هر دانشآموز در مقايسه با دانشآموز ديگري ارزشيابي شود، هر دانشآموز را با وضع قبلي خود بسنجند و نمره او را مشخص کنند.