دسته‌بندی نشده

تاریخچه المپیادهای علمی ایران

مصاحبه با دکتر علی رجالی پیرامون آغاز مسابقات ریاضی دانش‌آموزی در ایران

نویسنده: امید نقشینه ارجمند – پنجشنبه ٢۳ شهریور ۱۳٩۱

احتمالاً بسیاری از المپیادی‌ها اطلاعات دقیقی از تاریخ‌چه المپیاد ریاضی در ایران ندارند. اخیراً به دلایلی از جمله میزگردی که در دوازدهمین کنفرانس آموزش ریاضی ایران برگزار شد تلاش کردم تا با کسانی که در شکل‌گیری و رشد این جریان نقش داشته‌اند گفت‌وگو یا مکاتبه کنم. یکی از این افراد دکتر علی رجالی است که پاسخی مفصل به نامه من دادند؛ ایشان متولد سال ۱۳۳۰، دارای مدرک دکترای آمار از دانشگاه استنفورد آمریکا در سال ۱۳۵۷ و عضو هیأت علمی دانشکده علوم ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان هستند. دریافت جایزه پال اردوش در سال ۲۰۰۸ میلادی و جایزه مهدی بهزاد در سال ۱۳۹۱ از آخرین افتخارات این استاد گرامی است. در مورد جایزه مهدی بهزاد این صفحه را هم ببینید. اطلاعات بیش‌تری در مورد دکتر رجالی در این صفحه آمده است.

برای آشنایی با برخی انتقادات دکتر رجالی به المپیاد، این گفت‌وگو در رشد آموزش ریاضی (شماره ۱۰۷، بهار ۹۱) را مطالعه کنید: المپیادها فردگرایی را ترویج کرده‌اند (گفت‌وگو با دکتر رجالی)

«با پیشگامان آمار ایران، گفتگو با دکتر علی رجالی» را هم در خبرنامه انجمن آمار ایران، سال بیستم، بهار  ۹۱، شماره پیاپی ۷۴، مطالعه کنید؛ خواندنی است.

۱. رابطه شما با مسابقات دانش‌آموزی ریاضی در ایران و المپیاد ریاضی در چه سال‌هایی و به چه شکلی بوده است؟

در سال ۱۳۶۱ به پیشنهاد اینجانب به انجمن ریاضی ایران و پیشنهاد انجمن ریاضی ایران به آقای دکتر حدادعادل معاون وقت پژوهشی وزارت آموزش و پرورش، «شورای افت ریاضی» در دفتر تحقیقات وزارت آموزش و پرورش تشکیل شد. در این شورا علاوه بر اینجانب، آقایان دکتر فرزان از دانشگاه تربیت معلم و دکتر غلامرضا درگاهی‌نوبری و عده‌ای از کارشناسان و دبیران آموزش و پرورش عضویت داشتند (البته ممکن است اسامی برخی از اعضاء محترم آن شورا را فراموش کرده باشم). در آن زمان وضعیت علاقه‌مندی به علوم ریاضیات در میان دانش‌آموزان به حداقل رسیده بود؛ گویا از میان هر ۴ نفر دانش‌آموز ریاضی ۱ نفر به دانشگاه راه می‌یافت، ولی از میان هر ۱۴ نفر دانش‌آموز علوم تجربی، فقط ۱ نفر به دانشگاه راه می‌یافت و این روند به نفع علوم تجربی و علوم انسانی هر سال در حال تغییر بود. ما نگران این بودیم که دیگر دانش‌آموزان مستعد و علاقه‌مند به رشته ریاضی و رشته‌های وابسته آن مثلاً مهندسی وارد نشوند و لذا افت ریاضی همه‌گیر شود. در یکی از جلساتی که به‌طور خصوصی وقتی را از آقای دکتر حدادعادل گرفته بودم این مشکل را با آمار و ارقام و نتایج نظرسنجی‌ها از معلمان و دانش‌آموزان به ایشان منتقل نمودم. آقای یحیی تابش و من به‌طور مشترک در دانشگاه اصفهان، کمیته بررسی ریاضیات دبیرستانی را تشکیل داده بودیم و گاهی آقایان دکتر میامنی، بیژن ظهوری‌زنگنه،‌ محمدعلی نجفی، مسلم نیکفر و سایر دوستان دانشگاه صنعتی، ‌عده‌ای از معلمان ریاضی اصفهان من‌جمله آقایان تیمور غیاثی‌نژاد، حسین‌علی موحدی، محمود تلگینی، محمود امام‌جمعه‌زاده، احمد قیاسیان و غیره که ممکن است اسامی برخی را فراموش کرده باشم و چند نفر از همکاران دانشگاه اصفهان هم با ما همکاری می‌نمودند. ما این مسئله را و مشکلات ناشی از آن را در مطالعات خود مشاهده کرده بودیم و به راه‌حل‌ها می‌پرداختیم. یکی از راه‌حل‌ها برگزاری مسابقات ریاضی بود که یادم نمی‌آید که آن را ابتدا من یا آقای تابش مطرح کردیم (ولی مطمئناً فکر مشترک ما بود.) به هرحال در جلسه با آقای دکتر حدادعادل مطرح کردم که برای حل این مشکل باید جاذبه‌ای به وجود آید. دکتر حدادعادل هم که خود فوق‌لیسانس فیزیک داشتند و به اهمیت علوم آگاه بودند، از طرح مسئله استقبال نمودند. در آن‌جا به عنوان راه‌حل‌ها، یکی تجربه یکان و تأثیر آن در ایجاد علاقه در دانش‌آموزان و دیگری برگزاری مسابقه دانش‌آموزی را مطرح نمودم.

یادم نمی‌رود که ایشان با شدت زیاد گفتند «ما در حال جنگ هستیم، مگر ریاضی فوتبال است یا والیبال که مسابقه برایش برگزار کنیم؟!» خدمت ایشان عرض کردم که آقای دکتر یک زمان جنگ تمام می‌شود، و ما دیگر مهندس توانمند که بتواند در بازسازی مشارکت کند، نداریم و باید از تکنسین‌های ایتالیایی استفاده کنیم. ایشان گفتند «حتی اگر من قبول داشته باشم، نمی‌توانم در این شرایط این مسئله را در کشور مطرح کنم، همه به من می‌خندند!!‌»

من به ایشان گفتم، خوب اگر آماده نیستید که در آموزش و پرورش مسابقه را برگزار کنید، به من قول دهید که اگر موفق شوم مسئولین اصفهانی را راضی کنم که در سطح استان برگزار کنم، شما مخالفت نکنید. که ایشان در این زمینه قول همکاری دادند.

به اصفهان برگشتم و با آقای تابش و سایر دوستان مشورت کردیم و من به دفتر مدیرکل وقت آموزش و پرورش (آقای حسینی)‌ رفتم و مسئله را با ایشان در میان گذاشتم. ایشان موافقت کردند که آگهی ما را توزیع کنند و مکانی را هم در اصفهان برای برگزاری مسابقه در اختیار ما قرار دهند. مکان مورد نظر سالن دبیرستان ادب واقع در خیابان هشت‌بهشت اصفهان بود‌، قرار شد آقای عاملیان (پدر مدیرکل فعلی آموزش و پرورش اصفهان) کارشناس آموزش متوسطه اداره کل، هم با ما همکاری کنند. قرار شد اولین مسابقه را روز جمعه‌ای (که یادم نمی‌آید تاریخ دقیق آن کدامست!) برگزار کنیم و به تمام ادارات و نواحی و شهرستان‌های اصفهان بخشنامه شد و به نسبت جمعیت به هر شهرستان یا نواحی سهمیه‌ای دادیم و خواستیم از دانش‌آموزان بخواهند ساعت ۸ صبح روز جمعه در محل دبیرستان ادب حاضر باشند.

چند بار با آقای عاملیان تماس گرفتم، می‌فرمودند همه چیز آماده است! من که همیشه نگران بودم، روز چهارشنبه قبل از تاریخ مورد نظر به اداره کل رفتم و گفتم من نگران هستم، می‌توانم از سالن بازدید کنم، گفتند لازم نیست. من اصرار کردم، ایشان به مدیر دبیرستان تلفن زدند و من به آنجا مراجعه کردم. از مدیر دبیرستان خواستم سالن آماده شده را به من نشان دهند، فرمودند سالن الآن آماده نیست و دانش‌آموزان دبیرستان ساعت ۸ صبح جمعه در این سالن امتحان دارند، وقتی که امتحان آن‌ها تمام شد، شما می‌توانید بچه‌های خودتان را به سالن بیاورید تا مسابقه را برگزار کنند! ما که به دلیل نبود بودجه، طوری برنامه‌ریزی کرده بودیم که بچه‌ها از 8 تا نزدیک ظهر در مسابقه شرکت کنند و بعد دبیرستان و برخی از آن‌ها اصفهان را ترک کنند، با این مشکل روبرو شدیم که اولاً‌ از ساعت ۸ صبح تا زمان آماده‌سازی سالن دانش‌آموزانی که از سراسر استان می‌آیند را کجا سرگرم کنیم و بعد هم ناهار را چه کنیم. به آقای عاملیان مراجعه کردم، ایشان گفتند چاره دیگری نداریم. آقای حسینی هم در اداره نبودند و چاره دیگری نبود. حدود ساعت ۱۲ ظهر بود که تلفنی با آقای تابش مشورت کردم و قرار شد مسابقه را در سالن‌های دانشگاه صنعتی برگزار کنیم. اما حالا ماشین‌های دانشگاه را لازم داشتیم که ساعت ۸ صبح به محل دبیرستان ادب بیایند و میهمانان ما را به دانشگاه منتقل کنند، باید ناهار آماده می‌کردیم و لذا احتیاج به آماده‌سازی سلف سرویس بود و علاوه بر آن باید کاری می‌کردیم که دستگاه تهویه سالن ۸ دانشگاه صنعتی اصفهان هم روز جمعه کار کند. فقط قرار شد من اجازه کار را از آقای دکتر سعادت‌پور، رییس وقت دانشگاه صنعتی اصفهان بگیرم. آن زمان که تلفن همراه نبود، من با سختی فراوان (ولی لذت‌بخش!) ایشان را پیدا کردم. آقای دکتر سعادت‌پور هم گفتند من مخالفتی ندارم، ولی تا ۲ ساعت دیگر دانشگاه تعطیل می‌شود و روز پنجشنبه هم که دانشگاه تعطیل است، امکان ندارد شما بتوانید مجموعه را آماده کنید. به ایشان گفتم شما موافقت کنید، من و آقای تابش با مسئولین همه این واحدها صحبت خواهیم کرد و با مسئولیت خودمان مسابقه را برگزار می‌کنیم. خوشبختانه آقای دکتر سعادت‌پور موافقت کردند و مسئول دفتر ایشان به واحدهای مورد نظر موافقت ایشان را ابلاغ کرد. من فوراً به دانشگاه برگشتم و به همراه آقای تابش با مسئولین واحدهای مورد نظر هماهنگ کردیم و به هر حال مسابقه برگزار شد (خدا با ما بود و مسئولین دانشگاه همه همراه)‌. خوشبختانه دانش‌آموزان خاطره خوبی از آن مسابقه که تبدیل به بازدید از دانشگاه و یک اردوی یک روزه شد، به ارمغان بردند.

خبر آن را در خبرنامه انجمن ریاضی ایران چاپ کردیم. (فکر کنم آن زمان مسئول خبرنامه خود من بودم، اگر نه چاپ نمی‌کردند!)‌ برای اولین شماره مجله رشد آموزش ریاضی هم که دستاورد دیگری از شورای افت ریاضی بود، فرستادیم که البته آن‌ها هم با اکراه و با توصیه آقای دکتر حدادعادل چاپ کردند. یادم نمی‌آید که هزینه‌ها چگونه تأمین شد ولی بسیاری از موارد را دانشگاه صنعتی اصفهان تقبل کرد.

می‌بینید این قدر کارهای اجرایی طاقت‌فرسا بود، که در مورد طرح سئوال، تصحیح اوراق که همه کارها با مشارکت مجموعه همکاران بخش ریاضی دانشگاه صنعتی اصفهان و دبیران ریاضی استان انجام شد، صحبتی ندارم.

بعد از چند ماه خبر به گوش آقای دکتر حدادعادل رسیده بود، از دفتر ایشان به من تلفن زدند و مرا احضار کردند. به دفتر ایشان رفتم. گفتند آیا می‌توانید مسابقه‌ای را که در اصفهان برگزار کرده بودید، به صورت سراسری برگزار کنید؟ عرض کردم حتماً. قرار شد من و آقای میرزاجلیلی از دفتر تحقیقات نزد مدیرکل آموزش و پرورش استان فارس برویم و بخواهیم که همزمان با کنفرانس ریاضی کشور در بهار 1363 نخستین مسابقه دانش‌آموزی را در شیراز برگزار کنیم. برای انتخاب دانش‌آموزان برای شرکت در مسابقه از معلمان ریاضی استان‌ها خواستیم در سطح استان مسابقه برگزار کنند و بهترین‌های خود را به کنفرانس معرفی نمایند. این مسئله باعث می‌شد که یک رقابت هم بین معلمان به وجود آید و مجبور نشویم در بازار آشفته سئوال‌های چندجوابی کنکور ما هم سئوال‌های چندجوابی (تستی)‌ در مراحلی از مسابقه ارائه دهیم. برای طرح سئوال مسابقه اول از دکتر رجبعلی‌پور، دکتر تومانیان و عده‌ای از معلمان ریاضی هم کمک گرفتیم ولی برای حفظ امنیت سئوال‌ها، سئوال‌ها را صبح روز امتحان، نهایی و آماده می‌کردیم.
(جای تعجب دارد که آقای میرزاجلیلی که از ابتدا در جریان برگزاری مسابقه اصفهان، نتیجه گفتگوی من با دکتر حدادعادل و برگزاری نخستین مسابقه ریاضی دانش‌آموزی ریاضی در شیراز بودند، اخیراً در مقاله‌ای در مجله رشد نوشته‌اند:‌ «اصفهانی‌ها ادعا می‌کنند که در برگزاری نخستین مرحله مسابقه ریاضی سهم داشته‌اند!»)

به هرحال دومین مسابقه را هم حقیر برگزار کردم (البته با کمک همه دوستان). یادم نمی‌رود که در جریان برگزاری یکی از این مسابقات که در دانشگاه تهران همزمان با کنفرانس ریاضی برگزار می‌شد، مسئله خلع قائم‌مقام رهبری مطرح شد و ما نگران به هم ریختن اوضاع بودیم و نگران دانش‌آموزان،. سر و ته مسابقه را جمع کردیم، تا بچه‌ها هرچه زودتر به شهرهای خود برگردند (!) حالا شاید نوشته شود که کیفیت مراحل اول مسابقات خوب نبود. می‌پذیریم، ولی خوبست آن‌ها که قضاوت می‌کنند در جریان کیفیت کارهای اجرایی هم قرار بگیرند.

سومین و چهارمین دوره مسابقه هم توسط آقای دکتر تومانیان (از طرف انجمن ریاضی ایران) برگزار گردید. تا این‌که به پیشنهاد انجمن ریاضی ایران قرار شد ایران در المپیاد بین‌المللی ریاضی شرکت کند. آنجا بود که کمیته المپیاد در دفتر آقای دکتر حدادعادل تشکیل شد. آقایان دکتر زارع‌نهندی، دکتر کرمزاده، حقیر، دکتر محمودیان و عده‌ای از معلمان ریاضی همانند آقایان نیوشا و حلی و تعداد زیادی از کارشناسان آموزش و پرورش در این کمیته در زمان‌های مختلف شرکت داشتند. از آنجا مشکل من با آموزش و پرورش شروع شد.

یکی ما می‌گفتیم خوب اگر کمیته المپیاد ریاضی است باید همه تصمیمات در این کمیته اتخاذ گردد و مثلاً همراهان تیم توسط کمیته انتخاب شوند، نه این‌که خارج کمیته آقای دکتر حدادعادل مسئولین تیم را انتخاب کنند. برای حل این مشکل یک سال که آقای نجفی وزیر آموزش و پرورش شده بودند،‌ آقای دکتر حدادعادل به من پیشنهاد کردند که همراه آقای رضوی هدایت تیم را به عهده بگیرم. من سئوال کردم «چرا من؟» فرمودند «چون تو خیلی برای مسابقات زحمت کشیده‌ای!» گفتم «به این شرط قبول می‌کنم، که قول دهید سال بعد مستخدم دفتر تحقیقات تیم را همراهی کند.» گفتند «چرا؟» گفتم «چون ایشان بیشتر از من زحمت کشیده است، اوراق مسابقات را چند طبقه بالا و پائین برده و در جلسات هم خیلی کار کرده است (!)»

ایشان خیلی ناراحت شدند و گفتند «تو چین نمی‌خواهی بروی؟» عرض کردم «وقتی من می‌گویم کمیته باید انتخاب کند به خاطر این است که ما همدیگر را می‌شناسیم و می‌دانیم توان هر کدام از ما در چه زمینه‌ای بیشتر است و در رابطه با مسایل علمی هم با هم رودرواسی نداریم.» گفتند «چه کسی به نظر تو مناسب است؟» من از ایشان خواستم جلسه را تشکیل دهند تا جلسه تصمیم بگیرد. ایشان قبول نکردند و علی‌رغم این‌که من قول دادم فردای آن روز جلسه را تشکیل خواهم داد،‌ ولی نبود فرصت را بهانه کردند. من هم پیشنهاد آقای دکتر کرمزاده را مطرح کردم. ایشان مخالفت کردند. عرض کردم از آقای نجفی سئوال کنید، گفتم وزیر آقای دکتر کرمزاده و توانمندی‌های ایشان را می‌شناسند. به هرحال قبول کردند و دکتر کرمزاده و دکتر رضوی راهی چین شدند.

یکی ما می‌گفتیم خوب اگر کمیته المپیاد ریاضی است باید همه تصمیمات در این کمیته اتخاذ گردد و مثلاً همراهان تیم توسط کمیته انتخاب شوند، نه این‌که خارج کمیته آقای دکتر حدادعادل مسئولین تیم را انتخاب کنند. برای حل این مشکل یک سال که آقای نجفی وزیر آموزش و پرورش شده بودند،‌ آقای دکتر حدادعادل به من پیشنهاد کردند که همراه آقای رضوی هدایت تیم را به عهده بگیرم. من سئوال کردم «چرا من؟» فرمودند «چون تو خیلی برای مسابقات زحمت کشیده‌ای!» گفتم «به این شرط قبول می‌کنم، که قول دهید سال بعد مستخدم دفتر تحقیقات تیم را همراهی کند.» گفتند «چرا؟» گفتم «چون ایشان بیشتر از من زحمت کشیده است، اوراق مسابقات را چند طبقه بالا و پائین برده و در جلسات هم خیلی کار کرده است (!)»

ایشان خیلی ناراحت شدند و گفتند «تو چین نمی‌خواهی بروی؟» عرض کردم «وقتی من می‌گویم کمیته باید انتخاب کند به خاطر این است که ما همدیگر را می‌شناسیم و می‌دانیم توان هر کدام از ما در چه زمینه‌ای بیشتر است و در رابطه با مسایل علمی هم با هم رودرواسی نداریم.» گفتند «چه کسی به نظر تو مناسب است؟» من از ایشان خواستم جلسه را تشکیل دهند تا جلسه تصمیم بگیرد. ایشان قبول نکردند و علی‌رغم این‌که من قول دادم فردای آن روز جلسه را تشکیل خواهم داد،‌ ولی نبود فرصت را بهانه کردند. من هم پیشنهاد آقای دکتر کرمزاده را مطرح کردم. ایشان مخالفت کردند. عرض کردم از آقای نجفی سئوال کنید، گفتم وزیر آقای دکتر کرمزاده و توانمندی‌های ایشان را می‌شناسند. به هرحال قبول کردند و دکتر کرمزاده و دکتر رضوی راهی چین شدند.

مورد دوم تغییر هدف مسابقات بود. قصد ما برگزارکنندگان ایجاد تحرک حل مسئله در دانش‌آموزان و به دنبال آن ایجاد رقابت سالم بین معلمان و سیستم آموزشی کشور بود. درصورتی‌که هدف آموزش و پرورش آوردن مدال بیشتر در مسابقات بود. به هر حال کناره‌گیری من از کمیته که تنها مخالف این روند بودم باعث شد که می‌بینیم در حال حاضر مسابقات تأثیری در آموزش ریاضی کشور ندارد. این پدیده‌ای جدا از بدنه آموزش و پرورش و بحث نخبه‌پروری، تشویق فردگرایی و راه‌اندازی کلاس‌های آماده‌سازی، پدیده مدارس تیزهوشان و سایر تالی فاسدهای آن در جامعه را به وجود آورده است.

۲. انگیزه راه‌اندازی مسابقات ریاضی در ایران و شرکت در المپیاد بین‌المللی چه بوده است؟

انگیزه‌ها هم در تاریخچه آمده است و اهداف هم در مقاله الف،‌ صفحه 47 به طور کامل آمده است.

۳. به نظر شما در شرایط فعلی در مورد کل جریان المپیاد ریاضی، موارد زیر چه درصدی از اهمیت را دارد؟ (مجموع ۱۰۰ باشد!)

الف) کسب افتخار در عرصه بین‌المللی: ۸۰

ب) افزایش اعتماد …: ۱۵

ج)‌ تقویت سطح ریاضیات در مدارس: ۰

د)‌ جذب دانش‌آموزان مستعد به رشته ریاضی در دانشگاه: ۵

۴. موفقیت ایران در موارد زیر چه‌قدر بوده است؟ (به هر کدام نمره‌ای بین صفر تا بیست بدهید.)

الف)‌ کسب افتخار در عرصه بین‌المللی: ۳۰ (چون نتایج تیمز این افتخار را رد می‌کند.)‌

ب)‌ افزایش اعتماد…: ۵

ج)‌ تقویت سطح ریاضیات در مدارس: ۰

د) جذب دانش‌آموزان مستعد به رشته ریاضی: ۵

ه) سایر موارد:

– کارآفرینی برای بنگاه‌های آموزشی ۵۰

۵. المپیاد ریاضی در ایران چه مضرات و یا انحرافاتی داشته است؟

– انحرافات آن در مقاله ب کاملاً تشریح شده‌اند.

۶. در فهرست گیرندگان این نامه چه کسانی از قلم افتاده‌اند؟ آیا می‌توانید با دادن آدرس پست الکترونیک، شماره تلفن و در صورت نیاز وساطت من را در تماس با این افراد کمک کنید؟

آقای دکتر تومانیان، آقای نیوشا، آقای حلی و آقای دکتر حدادعادل

۷. آیا در مورد اهداف المپیاد ریاضی در ایران سند مکتوبی وجود دارد؟

اهداف از قول برگزارکنندگان اولیه در مقاله الف آورده شده است.

بسیار متأسفم که وقت شما را خیلی گرفتم ولی این‌ها نکاتی بود که هرگز نوشته نشده بودند و تا همین حالا هم تاریخ برگزاری مسابقات تحریف شده‌اند، از فرصت استفاده کردم و حوصله شما را سر بردم. مرا ببخشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *